شيطنت ها و شيرين زبوني ها(2)
سه شنبه20تير دستت به در رسيد و تونستي خودت به تنهايي در رو باز كني. حالا جالبه كه روتم كردي به من كه ازت عكس بگيرم.البته اين چند ساعت بعدشه كه به باباجون وقتي اومد خونه داشتم ميگفتم كه يگانه امروز دستش به در رسيد و تونست درو باز كنه كه ديدم رفتي دوباره در رو باز كني. (ديگه هرچي با باباجون صحبت ميكنيم تو معنيشو ميفهمي مگه رمزدار حرف بزنيم)حالا گيرم دادي كه ازت عكس بگيرم بعد عكس مياي نگاه ميكني كه چه جوري شده عكست و ميخندي و دوباره ميري واميستي كه ازت عكس بگيرم. چند وقتي هم هست كه همش ميپرسي اين چيه اون چيه؟ اومدي فازمتر رو به من نشون ميدي ميگي اين چيه؟ منم گفتم فاز متر. ميگي: گوشتيه!!! يعني پيچ گوشتي. يادم اومد دفعه قبل من به...