یگانهیگانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

یگانه عزیزم

شيطنت ها و شيرين زبوني ها(2)

1391/4/31 18:21
نویسنده : مامان یگانه
1,172 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه20تير

دستت به در رسيد و تونستي خودت به تنهايي در رو باز كني.

حالا جالبه كه روتم كردي به من كه ازت عكس بگيرم.البته اين چند ساعت بعدشه كه به باباجون وقتي اومد خونه داشتم ميگفتم كه يگانه امروز دستش به در رسيد و تونست درو باز كنه كه ديدم رفتي دوباره در رو باز كني. (ديگه هرچي با باباجون صحبت ميكنيم تو معنيشو ميفهمي مگه رمزدار حرف بزنيم)حالا گيرم دادي كه ازت عكس بگيرم بعد عكس مياي نگاه ميكني كه چه جوري شده عكست و ميخندي و دوباره ميري واميستي كه ازت عكس بگيرم.

چند وقتي هم هست كه همش ميپرسي اين چيه اون چيه؟

اومدي فازمتر رو به من نشون ميدي ميگي اين چيه؟ منم گفتم فاز متر. ميگي: گوشتيه!!! يعني پيچ گوشتي. يادم اومد دفعه قبل من بهت گفته بودم اين پيچ گوشتيه. آخه فكركردم هنوز برات زوده فرق فازمتر و پيچ گوشتي رو تشخيص بدي، براي همين بهت گفته بودم اينم پيچ گوشتيه.

آخه تو كه ميدوني اين چيه چرا دوباره ازم ميپرسي؟؟!!

فكر كنم ديگه نبايد اسمها رو اشتباه بهت بگم چون تو سريع ياد ميگيري و اگه يك چيز اشتباه ياد گرفتي ديگه درست كردنش آسون نيست!

آخه شب قبل هم كالباس كه از توي يخچال برداشتم تو ديدي و گفتي ميخوام ميخوام.(كلا هرچي رو كه ميبيني اللخصوص خوردني تو ميخواي!) منم يك كم بهت دادم، بعد گفتي كالباس! خيلي تعجب كردم آخه خيلي وقت بود كه نخورده بودي و تا حالا اونقدري كالباس نخورده بودي.

موقع خياطي كردن هم حسابي كمكم ميكني چه كمكي!!!!!!!1

نتيجه اين ميشه كه آخرش نخها تو هم گره ميخوره صابون گم ميشه، تكه پارچه ها از كنار گوشه خونه پيدا ميشن و متر هم دور گردن تويه و الگوهام يا پاره ان يا نقاشي شدن و سوزن ها هم كه ... آخرشم باباجون يك سوزن كه از توي خونه پيدا ميكنه ميگه خانمي اين سوزنها توي خونه ريختن خطرناكه اگه توي پاي يگانه بره چي!! و بعد از يك ساعت خياطي بايد يك ساعت هم خونه و سايلها رو مرتب كنم و از كنار و گوشه و زير مبل و.. وسايلموپيدا كنم.!!

 عكس در باز كردن و اولين نقاشي با مدادرنگي و شاهكار خياطي يگانه وكلي عكس توي ادامه مطبه...

دخترم به تنهايي در رو باز ميكنه.

توانايي در باز كردن

5شنبه هم يكجا رفتيم جشن. اولش يگانه همچين قشنگ نشسته بود . خودم كف كردم اما بعدش 10- 15 دقيقه اي كه گذشت يخش آب شد. واااااي خدا. اينقدر رفت و اومد دوسه بار هم كه رفتم از توي خيابون گرفتمش. (هرچي خودش بلد بود هرچي هم از بقيه بچه ها ياد گرفته بود.)

جمعه هم رفتيم باغ كه حسابي كمك كرد. درحال خوردن غذا رو هم درست ميكنه!!

خوردن و كمك

شنبه 24 تير روز قبل تولدش. از حمام اومده. كيف كردم ديدم خانم شده خودش به تنهايي شربتشو ميخوره(البته قبلا هم ميخورد، اما مراغب بودم كه يكوقتي نريزه ) ايندفعه نميدونم چرا احساس غرور كردم و گفتم نميخواد مواظبش باشم و رفتم سراغ خياطي. ديم ميگه ماماني بيا. ماماني ريخت نوچ نوچ نوچ و لبشم گاز گرفته. فكر كردم الكي ميگه ديدم ليوان خاليه گفتم همشو خورده . اما رفتم ديدم وااااي!!!

شلوارشو عوض كردم ومبل رو هم تميز كردم و يكجورايي خورد توي اعتماد به نفسم!!

بعد حمام

عصر رفتيم تولد. دخترم اينقدر ذوق زده شده بود. اين برفهاي شادي رو مياورد براي من و ميگفت مامان نگا...

دوشنبه 26 تير

گفتم مداد رنگي بيارم بدم نقاشي كنه. اينقدر ذوق كرده بود كه نگو تا امروز هم همش تا مداداشو ميبينه ميگيره توي دستش

اولين نقاشي با مداد رنگي

سه شنبه 27تير

اينم از شاهكارهاي خياطي يگانه. تور شلوارشو كشيده تا پاره بشه و بعد سوزن ته گردها رو زده روش

خياطي يگانه

شب هم يگانه رو برديم پارك

هرچي بهش گفتيم بيا برو توي اين سرسره بادي ها و.. اما فقط استخر توپ رو ميخواست. (هرچي حرص خوردم بابا پول داديم بيا برو !!!!!!!!1فايده اي نداشت!) 

حالا كلا تعداد توپهاي آبي به 10 هم نميرسيد و يگانه گير داده بود كه توپهاي آبي رو جمع كنه. هر چي ميگفتيم بپر و... كار خودشو ميكرد.ميرفت زير توپها و پيدا ميكرد حالا به زور هم ميخواست توي دستاش بگيره!!!!!!!1

آخرشم باكلي مكافات و يك كم گريه از پارك اومديم بيرون.

يگانه يك كاري ميكني كه دفعه ديگه پارك نبريمت ها!!!!!!!

استخر توپ

از بس تكون ميخورد نتونستم يك عكس با كيفيت بگيرم با اينكه 20 تايي عكس گرفتم!

اين از جمعه

آب بازي

باد زدن جديد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

الهه مامان یسنا
31 تیر 91 18:21
عزیزمی یگانه جون دیگه خانمی شدی واسه خودت. هه هه یسنا هم فقط توپ آبی جمع میکنه تو استخر توپ


چرا اينقذدر علاقه به رنگ آبي دارن؟؟
الهه مامان یسنا
31 تیر 91 19:14
سلام امروز حالم خیلی گرفته است اتفاق بدی واسمون افتاد دیروز که هنوز اثرش روم هست. وقتی دیدم حالم رو پرسیدی واقعا حس خوبی بهم دست داد انگار یه نفر یه جایی فهمیده که حالم خوب نیست . مرسی از حضورت عزیزم. واسم دعا کن.


خواهش ميكنم انشاا.. كه زود حالتون خوب بشه
به چشم
مامان نیایش
31 تیر 91 19:21
سلام عزیزم ما شا الله چه دخملی خدا حفظش کنه شیطونی هاش رو قربون بلا خانوم چه کبابی هم درست میکنه ما شاا لله هنرمنده ها خیاطی هم که میکنه نقاشی خوشگل هم که میکشه آفرین عزیزم دو سالگی ات مبارک ایشالا سالم باشی همیشه
ممنون اومدی و ممنون بابت تبریکت


ممنون شما هم لطف كردين
مامان نیایش
31 تیر 91 19:26
بر شما هم مبارک این ماه عزیز و التماس دعا


محتاجيم به دعا
خاله نفیسه
31 تیر 91 23:25
چی مستقل شده فندق خانم
مامانی درسا
1 مرداد 91 1:21
ای جونم عزیز دلم بلند شدی دیگه به در میرسی .... نوش جونت خوذدنی های تو عکسا با این شلوار خوشگلت


ممنون
فهیمه
1 مرداد 91 12:15
ما هم لینکتون کردیمممممممم
ماشالله به یگانه گل ....


ممنون
مامان رادین
1 مرداد 91 16:50
ماشالا معلومه حسابی دخترمون قد کشیده ماشالا خیاط هم که هس خیاطی هم قبول میکنی یگانه خانوووووم؟


ميگه فعلا كه سرم شلوغه! آخه بايد حسابي خونه رو بهم بريزه
مامان یسنا
1 مرداد 91 19:59
سلام ممنونم که بهمون سرزدید ماشالله دخترت خیلی نازه تولد 2سالگی مبارک مبارک ایشالله جشن 200 سالگی . بوست میکنم یگانه یگانه ام .


ممنون عزيزم
مامان یسنا
1 مرداد 91 20:00
در ضمن بااجازه لینکتون کردم


ممنون ماهم لينكتون كرديم
sanam
3 مرداد 91 15:38
سلام
عسیسم چه قدر شیطون شدی
راستی با یه پیشنهاد آپ کردم....
یه دعای همگانی
اگه میخوای دعا کنی.....
اگه میخوای دیگران برات دعا کنند.....
اگه خواستی نغمه ی باران رو گوش کنی
حتما بیا وبلاگم خوشحال میشم
با نظرت خوشحال ترم کن
با پیشنهادم موافقی؟!
اگه اره بگو تا اسمتون بره تو لیست


چه پيشنهاد خوبي موافقم و هستم
sanam
4 مرداد 91 10:41
سلام
مرسی
شما و خانوادتون به لیست اضافه شدید


ممنون
سپیده
4 مرداد 91 19:46
سلام. خوبید؟ اگه دوست دارید عکسهای جشن دندونی کوچولوتون رو تو وبلاگ کودک من بنام خودتون بزارم تا بقیه دوستان از ایده ها تون استفاده کنند. منتظر جوابتون هستم. با تشکر.


سلام ممنون
متاسفانه ما براش جشندندوني نگرفتيم يعني خيلي مختصر بود و ازش عكس ندارم
سپیده
6 مرداد 91 0:36
سلام. ممنون جوابم رو دادید. ایده های جشن تولد و سیسمونی هم در وبلاگ داریم. اگه تمایل داشتید عکس تولد و سیسمونی رو بنام خودتون بزاریم.


سلام خواهش ميكنم باشه چشم
نسترن(یک عاشقانه آرام)
6 مرداد 91 14:35
اولا ممنون بابت تبریکتون
دوما ممنونم از اینکه تجربتونو باهام به اشتراک گذاشتید.راست میگید نباید کارمو ول کنم...
و سمو اینکه یگانه رو حسسسابی ببوسید


خواهش ميكنم
چشم ممنون
سپیده
6 مرداد 91 15:35
ني ني شكلك
6 مرداد 91 15:42
____$$$$__________$$$$$ ___$$$$$$$$______$$$$$$$$$ __$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$$$$$______$ $$$$$$$$$$$$$$$$________$$$$________$ _$$$$$$$$$$$$$$__________$$__________$ _$$$$$$$$$$$$$___________$___________$ _$$$$$$$$$$$$$_______________________$ __$$$$$$$$$$$$_______________________$ ___$$$$$$$$$$$_________شاد باشيد______$ ____$$$$$$$$$$_______________________$ _____$$$$$$$$$_______________________$ ______$$$$__$$$__$$$$$_______________$ _______$______$_$_____$_____________$ ______$_______$$______$_____________$ ______$________________$___________$ ______$________________$__________$ _______$_______________$_________$ _______$______________$_________$ ________$_____________$________$ _________$___________$$______$ __________$_________$__$____$ ___________$_______$_____$$ ____________$$___$$ ______________$$$ __ني ني شكلك___$
زهرا از نی نی وبلاگ213
10 مرداد 91 6:47
هزار ماشالا عزیزم


ممنون
maman bahar
17 شهریور 91 22:58
بوس بوس هزار تا بوس
مرسی که بهمون سر زدی


ممنون
خواهش ميكنم