بدون عنوان
بدون عنوان آداب پارك رفتن را به كودكانمان آموزش دهيم...
يگانه جون در حال دوچرخه سواري
اين هم دوتا عكس از جمعه
اينقدر به دخترم خوش گذشت و خنديد و شيطوني كرد كه توي بغل باباجون خوابش برد. آخه گل دخترم از توت تكوندن خيلي خوشش اومده. هفته قبل هم كلي خنديد و ذوق كرد. ان شاا.. ازش موقع توت تكوندن وگرفتن سر چادر عكس ميگيرم.
شنبه توي خواب خودم براي اولين بار موهاشو كوتاه كردم.(هميشه اين كار رو باباجون مهربون انجام ميداد)اما چون يگانه جونم ديگه موقع بيداري اجازه اين كار رو نميده و اكثرا هم ظهرها كه خوابه باباجون خونه نبود، از طرفي هم موهاش ميريخت توي صورتش و چشمش رو اذيت ميكرد، مجبور شدم خودم دست به كار بشم.
شب هم با يگانه جون رفتيم پارك. دفعه هاي قبل(نقاط مختلف شهر) هم كه ميرفتيم پارك به يك موضوعي برخورد كردم. اينكه چقدر خوبه كه والدين اول آداب پارك رفتن و استفاده از وسايل پارك رو به بچه هاشون آموزش بدن و بعد اونها رو تنها رها كنن. بعضي بچه ها از سرسره بر عكس با كفششون بالا ميرفتن، بعضي نوبت رو رعايت نميكردن و اگه يكي از اونها كوچكتر بود هلش ميدادن و به جاي اون ميرفتن يا روي قسمتي كه بعد از پله هاي سرسره است و بچه ها انتخاب ميكنن كه از كدوم سرسره بيان پايين، بالا و پايين ميپريدن و الكي سر و صدا ايجاد ميكردن. آخه اون قسمت كه براي اينكار نيست. يا اينكه ازش آويزون بشن. بايد از هر وسيله اي براي كاري كه در نظر گرفته شده و ساخته شده استفاده كنن و گرنه ممكنه خطرآفرين باشه.ميتونيم خيلي از مسايل رو مثل رعايت نوبت، احترام به حقوق ديگران،ديگر خواهي و.. رو حين بازي و توي پارك به عزيزانمان آموزش دهيم. فقط كافيه كمي حوصله به خرج دهيم. تربيت يك امر جداگانه اي نيست. همراه با رشد وزندگي و بازي كودك ما تربيت ميشود.
امروز هم كلي با دخترم بازي كرديم و بعد بهش گفتم اگه وسايلت رو جمع كني باهم گل بازي ميكنيم. بعد يك پلاستيك براي زير كار پهن كردم و يك پيش بند هم براي دخترم بستم.هنوز چند دقيقه اي نگذشته بود كه رفتم جواب تلفن رو بدم كه يكهو ديدم يك كم گل رو كرد توي دهنش و داد زدم در بيار و سريع رفتم دهنشو شستم و به اين نتيجه رسيدم كه هنوز گل بازي زوده و دفعه بعد بايد خودم كنارش بشينم.(البته براش هم توضيح نداده بودم كه اينها خوردني نيست)بعد هم گلها رو جمع كردم و جارو كردم و از اون جايي كه يگانه علاقه داره كارهاي ما رو تقليد كنه با جاروش اونم كمكم كرد.(بعد از جارو هم حسابي دستهامونو شستيم.)
